طبیعت گردی بچه های مدادرنگی در یک روز تابستانی
<p>زندگی در طبیعت تجربه خوب یک روز بچه های مدادرنگی با همراهی مدیر و مسئولان کارگروه تندرستی و مشاوره و مربیان خوب این مدرسه بود که در یک روز تابستانی درس های ماندگار و لحظه های شاد و لذت بخشی را به ارمغان آورد.</p>

مدادرنگی مدرسه زندگی محور
<p>مدرسه مدادرنگی با هیات مدیره مجرب و تحصیل کرده با رویکردی زندگی محور در تلاش است تا در مدرسه فضای بسازد که دانش آموزان در ضمن تجربه های زیستن به رشد و شکوفائی در ابعاد مختلف دست یابند.</p>
<p>تشکیل سه پرونده موازی در حوزه آموزش و تندرستی و روانشناسی و مشاوره به همین منظور صورت می گیرد.</p>

دو دهه زندگی که صرف آموزش کودکان شده است
<p>گزارش «اعتماد» از زندگی «عمو خیاط» که دو دهه از زندگی‌اش را صرف آموزش کودکان و ریشه‌کن کردن بیسوادی کرده است</p>
<h1>عشق «سیار»</h1>
<h3>تجربه تلخ کودکی و همنشینی با غلامحسین ساعدی؛ دو عاملی که بر زندگی «علی صداقتی خیاط» اثر گذاشت</h3>
<p><strong>نیره خادمی</strong></p>
<p> غلامحسین ساعدی آمده بود دم درِ پاساژ ایران در خیابان لاله‌زار تهران تا عمو خیاط را ببیند. آن زمان، هنوز «خیاط» پیشوند «عمو» را نداشت و بسیاری مانند «اوستا» خیاطِ پاساژ ایران، او را جور دیگری صدا می‌زدند. «علی بیا پایین با تو کار دارند.» چند روز قبل از آن تاریخ، کاظم، دوست «علی صداقتی خیاط» نوشته‌های او را به غلامحسین ساعدی نشان داده بود، برای همین پزشک و نویسنده محبوب آن روزها دم دکان خیاطی رفت تا با او گپی دوستانه داشته باشد. عمو خیاط به خواسته ساعدی، در مطب خیابان دلگشا مستقر شد و از آن پس، هم از کتابخانه بزرگ آنجا استفاده کرد و هم شاهد رفت و آمد بزرگان ادب و هنر بود. ساعدی نامش را با مدیران انتشارات نیل در میان گذاشته بود بنابراین هر وقت گذر عمو خیاط به مخبرالدوله می‌افتاد و می‌خواست کتاب تازه‌ای بخرد از او پولی دریافت نمی‌کردند: «نگو آقای ساعدی به آنها گفته بود از من پول نگیرند.» حالا، حدود 55 سال بعد، عمو خیاط مرد 77 ساله‌ای با موهای سفید و خاکستری است که محله به محله از شوش و دروازه‌غار تا ناصرخسرو و پاسگاه نعمت‌آباد و شهر به شهر؛ از شمال تا جنوب ایران می‌رود و فارسی (خواندن و نوشتن) را به سبک خود در 15 روز به کودکان (بالای 10 سال) و حتی بزرگسالان آموزش می‌دهد.</p>
<p> تا به حال حدود 35 هزار جلد از کتابی که در این باره نوشته، چاپ شده است ولی هنوز معلوم نیست هر جلد آن کتاب، چند نفر را به خواندن و نوشتن فارسی واداشته است. در حوزه جامعه‌شناسی زلزله کار کرده و چندین مقاله و کتاب از جمله رمان «گورگاه» را نوشته است. به بچه‌ها گفته است؛ «بخوانید، یاد بگیرید و برایم نامه بنویسید.» و در این سال‌ها نامه‌های زیادی از آنان دریافت کرده است. از عمو خیاط با عنوان جامعه‌شناس، فعال حوزه کودک و نوجوان و سوادآموزی زیاد گفته و نوشته‌اند، ولی در گفت‌وگوی تازه او با «اعتماد» سعی شد بر وجوه کمتر شناخته شده او نور تابانده شود؛ اینکه چطور، در چه شرایطی و با تاثیر از چه کسانی، چنین انگیزه و توانی یافته است که حالا هیچ کاری در زندگی‌اش بر سوادآموزی ارجحیت ندارد؟ ریشه‌ها در او چطور پا گرفته و برای رسیدن به این روزها از چه هفت‌خوانی گذر کرده؟</p>

ریشه نابرابری در 12 سال آموزش عمومی است
<p><span style="color:#000080">تنها 2درصد ورودی‌های دانشگاه با رتبه زیر سه‌هزار از خانوارهای کم‌درآمدندزوال عدالت آموزشی در شکاف طبقاتی!<br />
<strong>گروه اجتماعی</strong><br />
«تنها ۲درصد از رتبه‌های زیرسه‌هزار آزمون ورودی‌های دانشگاه‌ها در سال ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ جزء دهک‌های اول، دوم و سوم یعنی اقشار کم‌برخوردار بوده‌اند.» این داده‌ تلخ از سوی منصور کبکانیان، عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی اعلام شده است که بار دیگر نقش «پول» در تحصیل را نمایان می‌سازد! در آماری که کبکانیان ارائه کرده، ۸۶ درصد ورودی‌ها به رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی از دهک های هشتم، نهم و دهم یعنی اقشار مرفه و کاملا مرفه‌اند. این آمار به معنای این است که در آینده، ۸۶ درصد پزشکان را اعضای خانواده‌های متمول و مرفه تشکیل می‌دهند. در مقابل، تنها ۱/۳ درصد از دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی از خانواده‌های جزء دهک‌های کم‌درآمدند.هرچند این داده‌ها تازگی ندارد و با وجود تغییراتی که هر ساله در آمار و ارقام تعداد شرکت‌کنندگان نسبت به سال‌های قبل وجود دارد، آنچه نسبت به گذشته تغییری نداشته، ناکامی دهک‌های کم‌درآمد جامعه و پیشتازی مدارس غیردولتی و خاص است.<br />
به روایت عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و آماری که با بررسی ورودی‌های دانشگاه‌ در سال تحصیلی ۱۴۰۰ــ۱۳۹۹ به دست آمده، ۸۰ درصد رتبه های زیر سه هزار متعلق به دهک‌های هشتم، نهم و دهم و از مدارس غیردولتی، نمونه مردمی و استعدادهای درخشان بوده‌اند. <br />
اغلب آنهایی که دستی در تحلیل سیستم آموزشی دارند، سیاست دولت ها را سرمنشأ نابرابری و آموزش طبقاتی دانسته و لاغر شدن بودجه آموزشی را ناشی از اتخاذ سیاست های انقباضی و مبتنی بر بازار آزاد می دانند. روندی نگران‌کننده که از به حاشیه رفتن مدارس دولتی حکایت دارد و این به معنای اختلال در پیاده‌سازی اصل سی‌ام قانون اساسی است! <br />
مطابق این اصل، دولت‏ موظف‏ است‏ وسایل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رایگان‏ را برای‏ همه‏ ملت‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ کند و وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏ را تا سرحد خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان‏ گسترش‏ دهد. اصلی فراموش شده که نشان می دهد دولت سال به سال بی توجهی خود به آموزش و پرورش را بیشتر کرده و بار مالی این حوزه را از دوش خود برداشته و به والدین منتقل کرده است. سال‌هاست کنکور در کشور ما فقط عرصه ای برای رقابت دانش‌آموزان ضعیف و قوی نیست بلکه صحنه هماوردی مدارس است و در این رقابت، دولتی های عادی مغلوب اندو در حالی سهم شان از رتبه‌های برتر کنکور سال به سال آب می‌رود که رهبر معظم انقلاب همواره بر لزوم تقویت کیفیت مدارس دولتی تأکید داشته و فرموده‌اند «باید سطح و کیفیت مدارس دولتی از لحاظ آموزشی و تربیتی به گونه‌ای شود که دانش‌آموزان احساس نکنند با تحصیل در این مدارس امکان قبولی آن‌ها در کنکور کمتر است و خانواده‌ها نیز تصور کنند فرزندانشان را به یک جای بی‌پناه می‌فرستند.»<br />
واقعیت آن است که مدارس عادیِ دولتی به حال خود رها شده اند و هزینه های جاری آنها با انواع و اقسام شگردها از جیب والدین تأمین می شود و حذف مدارس دولتی از چرخه برترین‌های کنکور، حامل پیغامی است که سال‌هاست کارشناسان درباره‌اش حرف می‌زنند، ولی آب از آب تکان نمی‌خورد! <br />
با این حال محمدرضا نیک نژاد، معلم و پژوهشگر آموزش تأکید بر ضعف و بی کیفیتی مدارس دولتی در رسانه ها را بخشی از سیاست پولی سازی مدارس عنوان و هشدار می دهد: «ارائه این آمارها هجوم به مدارس غیردولتی را گسترده کرده و این اشتباهی است که از مدت ها قبل صاحب نظران و طرفداران عدالت آموزشی مرتکب شده اند.»<br />
اما محمد داوری، کارشناس ارشد نظام آموزشی در گفت و گو با «رسالت» از یکسو می گوید، «تبعات ارائه این آمار در رسانه موجب تقویت مدارس غیردولتی خواهد شد و از سوی دیگر تأکید می کند که نمی توان به‌خاطر وقوع این اتفاق، از بیان یک رخداد نگران کننده خودداری کرد. بنابراین رسانه ها و کارشناسان وظیفه دارند که این نقد را مطرح و افت شدید کیفیت آموزشی و تشدید نابرابری در مدارس دولتی را به عنوان یک مطالبه ملی به گوش مسئولان برسانند.»<br />
این کارشناس در ریشه یابی ضعف کیفیت آموزشی و بی توجهی به مدارس دولتی، به اقتصاد آموزش و پرورش اشاره و بیان می کند: «کیفیت آموزش در مدارس دولتی عادی پایین است و این مسئله ناشی از اقتصاد آموزش عمومی است که موجب شده مدارس دولتی از امکانات و تجهیزات و معلمان باانگیزه و توانمند بی بهره باشند. این مدارس یا معلم ندارند و یا از معلمان بازنشسته و نه چندان باکیفیت استفاده می کنند و چون آموزش و پرورش، دستمزد آنها را با تأخیر می پردازد، گاهی در میانه سال تحصیلی، کلاس درس را رها می کنند<br />
و می روند یعنی اتفاقی که نمونه اش را هرگز نمی توان در مدارس سمپاد یا غیرانتفاعی های خاص مشاهده کرد. مدیران و مؤسسان مدارس غیردولتی بر کارکرد معلمان نظارت کرده و در صورت کاهش کارآیی، آموزگار را اخراج و یا از حقوق و مزایای آنان کسر می کنند.<br />
بی تردید پیامد این شکاف آموزشی گسترده است که نوک این کوه یخ خودش را در قالب آمارهای ورود به دانشگاه و یا رتبه های برتر کنکور نشان داده است.» </span></p>
